او که بیدلیل
مرا به در آمدن آفتاب امید میدهد
ابله دلسوز سادهای ست
که نمیداند
نومیدی سرآغاز دانایی آدمی ست
"سید علی صالحی"
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
مثنوی معنوی - دانلود با صدای علیرضا قربانی
این شعر مولانا خیلی طولانی بود ، من ابیاتی رو که خیلی دوست داشتم اینجا مینویسم.چون ابیات رو انتخاب کردم آهنگ شعر بعضی جاها بهم ریخته.
ای دوست قبولم کن وجانم بستان ... مستم کن وز هر دو جهانم بستان
با هر چه دلم قرارگیرد بی تو ... آتش به من اندر زن و آنم بستان
ای زندگی تن و توانم همه تو ... جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی ازآنی همه من ... من نیست شدم در تو از آنم همه تو
بگذاشتیم ،غم تو نگذاشت مرا ... حقا که غمت از تو وفادارتر است
گر من به غم عشق تو نسپارم دل ... دل را چه کنم بهر چی می دارم دل
از درد تو هیچ روی درمانم نیست ... درمان که کند مرا که دردم هیچ است
دل تنگم و دیدار تو درمانم است ... بی رنگ رخت زمانه زندان من است
بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی ... آنچه کز غم هجران تو بر جان من است
من بی لب لعل تو چنانم که مپرس ... تو بی رخ زرد من ندانم چونی
از دوست به یادگار دردی دارم ... که آن درد به صد هزار درمان ندهم
در عشق توام نصیحت و پند چه سود ... زهرآب چشیده ام مرا قند چه سود
از بس که برآورد غمت آه از من ... ترسم که شود به کام بدخواه از من
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد ... بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق ... اما نه چنین زار که این بار افتاد
ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم ... شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم
اندر دل بی وفا غم وماتم باد ... آن را که وفا نیست زعالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد ... جزغم ، که هزار آفرین برغم باد
امشب اینقدر دلم میخواست یکی بهم زنگ بزنه و یه صدایی بشنوم و حرف بزنیم.حالا میخواست دوست باشه یا فامیل یا آشنا یا هرچی ولی هیچکش خبرمو نگرفت.
دست از چرا و
چاره و
چمچاره
می شویم و زل می زنم به جهل رابطه
بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟
تو چه می دانی
چه ها که نمی کند این ترس؟
بیخودی لبخند نزن .
"مهدیه لطیفی"
از این به بعد تموم نوشته های متفاوتی که میخونم رو توی وبم میذارم.نوشته های زیبا خیلی زیادن ولی نوشته هایی که انتخاب میکنم یه چیز خیلی خاصی داشتن. من اسم اینهارو شاهکار ادبی میذارم.
- از نظر من اکثر نوشته های وبلاگ "خانوم یه نقطه ای" شاهکار ادبی ِ ولی این دوتا توجه منو بیشتر جلب کرده.
چون نسیم نوبهار بر آشیانم کن گذر
تا که گلباران شود کلبه ویران من
دانلود آهنگ "بهار دلنشین" استاد بنان
(منبع:qalatdiktemusic.wordpress.com)
مامان: تو دوستی نداری؟
من: چرا دارم ، همین یاسر و مرتضی و ... اینا
مامان: نه منظورم اینه این مدت با کسی آشنا نشدی؟
من: جااااااان
"تو" هر بار که می روی دلم برای "من" می سوزد
خدایش بیامرزد ، "من" آدم خوبی بود.
گذشتهام
را،
هیچ نشانی از چشمهای خودم نیست
انگار نشسته باشم به تماشای عکسهای قدیمی،
سیاه و سپیدهایی که خودم، عکاسِ آنها بودهام،
ثانیههایی که پرپر نشدهاند،
پر میزنند از حجمِ خاکستری داغِ مغزم
تا دهلیزهای تپندهی سرخِ سینهام،
مثل گنجشگکی که هیچگاه کوچ نمیکند و
چهار فصل، همین حوالی میپلکد،
همین حوالی شاخههای رگهای خونی و درختِ تناورِ رؤیاهایم،
حتی اگر از سرما یخ زده باشند رگها و
از برف پوشیده باشند رؤیاها .
دستهایم را نه در جیبهای پُر از برفم،
که میانِ پرِهای گنجشگک چهارفصلِ عمرم، گرم میکنم،
هر چند گذشتهام را، هیچ نشانی از دستهای خودم نیست.
میگذاری با تو بازگردم و
از عابری بخواهم: بیزحمت یک عکس یادگاری از ما بگیرید!
- شعر از علی صالحی بافق (با سیدعلی صالحی فرق داره ها )
الان چند شبه خواب می بینم وسط یه منظره خیلی قشنگ هستم جالبش اینه که تنهام و دنبال دوربین میگردم تا عکس بگیرم. همین دیشب خواب دیدم وسط یه مزرعه خیلی قشنگ هستم و یه باد آرومی هم می وزید.
ترانه بی تو می میرم(مهستی) این تیکه آهنگ اولشو خیلی دوست دارم هر چی گوش بدم بازم خسته نمیشم. البته می دونم این دوره زمونه دیگه کسی ازین آهنگهای سنتی خوشش نمیاد و همه آهنگهای خارجکی گوش میدن.
انگشتانم مقدس می شوند وقتی روی پلکهایی به آرامی کشیده می شوند ، قطرات اشکی را از زیر ِ چشمی پاک می کنند و لبهای کسی را آرام آرام نوازش می کنند.